سريال تويين پيکسل سريالي با ژانر معماي، درام و جنايي است. اين سريال به کارگرداني ديويد لينچ تبديل به يکي از سريالهاي پرطرفدار گشته است. داستان يک قتل و پيدا شدن جسد و برخي داستانهاي عجيب غري است که مخاطب را به تماشاي اين سريال جذب ميکند. شهر حومهاي تويين پيکس در جوار کوههايي با پوشش جنگلي قرار دارد و نامش را از دو کوه بلند که در کنار هم ديده ميشوند گرفته است. تمام جمعيت اين شهر براي خودشان داستانهاي عجيب و غريبي دارند که هر چه بيشتر در سريال پيش ميرويم، بيشتر با اين داستانها آشنا ميشويم. در ادامه به نقد اين سريال ميپردازيم و شخصيت پردازي و تمام مواردي که لازمه يک سريال خوب است را مورد بررسي قرار ميدهيم.
شخصيت پردازي در تويين پيکس
همه ميدانند که قتل لورا پالمر يک قتل ساده نيست. لورا از زيباترين دختران مدرسه بوده و در کارهاي خيريه هم کمک ميکرده. در نگاه اول هيچ دليلي وجود نداشت که او هدف قاتلان قرار بگيرد. براي همين مامور ويژهي افبيآي، ديل کوپر با بازي کايل مکلاکلن به تويين پيکس اعزام ميشود تا درباره اين قتل تحقيق کند و به دنبال عوامل حادثه بگردد. در همان يکي دو قسمت اوليه ديل کوپر تبديل به شخصيتي ميشود که شما آرزو ميکنيد تمام سمتهاي موجود در پليس را افرادي مثل کوپر کسب کرده باشند. انگار تمام خوبيها در ديل کوپر جمع شده است و بهترين انسان روي کرهي زمين است.
بگذاريد همين اول کار بگويم که در تويين پيکس (Review Twin Peaks Series in Hollywoodreporter) تعداد زيادي شخصيت وجود دارند که داستان همگي آنها را خواهيد ديد و شنيد. چيزي که در تويين پيکس کم نيست، شخصيت پردازي است و هر شخصيت در اين سريال دهه نودي، به بهترين شکل ممکن ساخته و پرداخته شده است. اما تمام اين شخصيتها پشت چهره مهربانشان رازي دارند که در حال مخفي کردنش هستند. شايد با دانستن رازهاي آنان ديگر حس قبلي را به آنها نداشته باشيد.
هر چه بيشتر از سريال ميگذرد، بيشتر با شخصيتهاي سريال آشنا ميشويم و دري از حقيقت قتل لورا به رويمان باز ميشود. سريال در روايت هيچ عيب و ايرادي ندارد اما تعداد زيادي از بينندگان تويين پيکس را به خاطر ريتم کند آن در قسمتهاي اوليه سرزنش ميکنند. اين ايراد به تعداد زيادي از سريالهاي مطرح تلويزيوني وارد است. اين موضوع به خاطر آن است که کارگردان در قسمتهاي اول تلاش ميکند که تمام شخصيتهاي سريال را تا حدودي به بيننده بشناساند. به شما قول ميدهم که اگر بتوانيد از چهار-پنج قسمت اول به راحتي عبور کنيد، به احتمال زياد تويين پيکس و شخصيتهايش وارد قلبتان ميشوند.
حرف اصلي تويين پيکس چيست؟
پس از پايان فصل سوم تويين پيکس، وقت آن رسيد که مارک فراست دومين کتابش در مورد تويين پيکس را با نام “پرونده نهايي” منتشر کند و به وقايع پس از فصل سوم سريال بپردازد.
در نقد سريال تويين پيکس به موضوعي فراتر از انگيزههاي قتل پرداخته ميشود. به اين که چطور باب، نماد شرارت، توانست بر انسان چيره شود و او را به سمت انجام دادن کارهاي شرورانه پيش ببرد. در دو فصل اول سريال که در سال 1990 و 1991 منتشر شدند هدف نشان دادن نمود اين شرارت بر روي زمين و مقابله با آن بود. در تويين پيکس مانند واقعيت، هيچگاه نميتوانيد از گذشته و کارهايي که کردهايد فرار کنيد. گاها به گذشتههايي اشاره ميشود که باعث شده است شخصيتهاي فعلي سريال شکل بگيرند.
تويين پيکس در طول پخش فصل يک با موفقيت همراه بود و طرفداران بسياري پيدا کرد. اما پس از آن که شبکه ABC از تعداد بينندگان سريال و سير کلي داستان و روايت تويين پيکس عدم رضايتش را نشان داد، ديويد لينچ کمي با مقامات شبکه دچار زاويه شد و در نهايت در 22 قسمت، فصل دو را به پايان رساند و ادامه ساخت و پخش سريال از اين شبکه لغو شد.
سريال در ساختن حس تعليق هم خوب عمل ميکند. شما در هر لحظه سريال منتظريد که از جايتان بپريد. هيجاني که تويين پيکس ميتواند به شما بدهد، با وجود آرامش مثال زدنيش در روايت، بي نظير است.
به دنبال لغو سريال، لينچ يک سينمايي بلند با نام «تويين پيکس : آتش با من قدم بزن» در سال 1992 ساخت و داستان لورا پالمر و نحوه به قتل رسيدنش را تا پيش از شروع وقايع سريال نقل کرد. براي 25 سال تويين پيکس اينطوري تمام شد. تا اين که خبر ساخت فصل سه تويين پيکس با همان تيم بازيگران قديمي و همکاري لينچ و فراست و پخش آن توسط شبکه شوتايم منتشر شد. پيش از پخش فصل سه، مارک فراست کتابي با نام «تاريخ محرمانه تويين پيکس» منتشر کرد که به بيان حقايقي تاريخي در مورد تويين پيکس ميپردازد و بينندگان را براي ديدن فصل سه آماده ميکند. کتاب، تاريخ تويين پيکس از قرن هجده ميلادي و کشف اين منطقه تا چند روز پس از پايان وقايع فصل دو را توضيح ميدهد.
در توصيف «بازگشت» لينچ اذعان داشت که اين هجده ساعت برنامه نه مانند يک سريال هجده قسمتي، بلکه مانند يک فيلم سينمايي هجده ساعته است و بهترين راه براي تماشاي آن، ديدن هجده قسمت به صورت ماراتن و پشت سر هم است. بسياري از سايتهاي مطرح نقد (Review Twin Peaks Series in Metacritics)، «تويين پيکس : بازگشت» را به ليست برترين فيلمهاي سينمايي سال هم راه دادند.
فصل سوم تويين پيکس با نام «تويين پيکس : بازگشت» در تابستان 2017 بر روي آنتن رفت. اما پيش از آن دو قسمت اول آن در جشنواره کن به نمايش در آمد و حضار و کارگردانان و بازيگران مطرح در اين فستيوال ايستاده آن را تشويق کردند. در همين لحظه لينچ از خوشحالي به گريه کردن افتاد و اعلام کرد که تويين پيکس آخرين اثر او خواهد بود. از ديدگاه لينچ، 25 سال پس از پخش سري اصلي تويين پيکس از ايبيسي، بينندگان، منتقدان و البته مديران تلويزيوني با آغوشي باز از ايدههاي نو و تازه استقبال ميکنند و همين موضوع به او و فراست فرصت ساخت فصل سوم را داده بود.
بسياري از منتقدان «بازگشت» را کمال فيلمسازي لينچ ميدانند و ميگويند که او از تمام پتانسيلهاي موجود استفاده کرده است تا آخرين اثرش را آن طوري بسازد که هميشه ميخواسته و تواناييش را به خاطر موانع گوناگون نداشته. همين باعث ميشود که چه «تويين پيکس : بازگشت» را به صورت قسمت به قسمت يا چه به صورت ماراتن ببينيد، با کاملترين اثر لينچ روبرو بشويد.
از لحاظ محتوايي لينچ در بازگشت مسير متفاوتي را در پيش ميگيرد. آن طور که استفان دلرم ميگويد، اصلي ترين موضوع بازگشت، بيداري است و اين بيداري براي تمامي انسانهاي ساکن کرهي خاکي است. همه بايد بيدار شوند و به تنهايي و براي خودشان با تاريکياي که دنيا را احاطه کرده است با عشق بجنگند. ولي اگر موضوع بازگشت عشق است، چرا با چنين تاريکياي تصوير شده است؟ جواب اين سوال را بايد در کتاب زندگينامه لينچ گرفت.
اما نکته جالب موجود در تک تک قسمتها و هر سه فصل، آن است که همچنان رازهايي هستند که براي ما برملا نميشوند. همچنان هر شخصيتي که به سريال اضافه ميشود، مرموز است و از گذشتهاش نميتواند فرار کند. تويين پيکس هميشه آتش کنجکاوي را در بيننده زنده نگه ميدارد و به خيلي از سوالاتش جواب نميدهد. اما با وجود اين سوالهاي بدون جواب، مخاطب هيچگاه فکر نميکند که سريال چيزي به او بدهکار است.
ديويد لينچ و مارک فراست؛ مغزهاي متفکر پشت تويين پيکس
مهمترين دليل موفقيت تويين پيکس، عوامل اصلي ساخت آن هستند. ديويد لينچ، کارگردان و نظريهپرداز مطرح سينما که احتمالا با فيلمهاي سورئالش آشنا هستيد کارگرداني اين سريال و ايدهپردازيهاي آن را بر عهده دارد. ديويد لينچ در نوشتن و ساختن اين سريال تنها نبوده است. بلکه مارک فراست، فيلمنامهنويس و نويسنده مطرح آمريکايي نيز او را همراهي ميکرده است. از آثار معروف سينمايي فراست ميتوان به فيلمهاي «چهار شگفتانگيز» و «بهترين بازي دنيا» اشاره کرد. ديويد لينچ بنابر عادتي قديمي، موسيقي سريال را به انجلو بادلامنتي، دوست قديمي و توانايش سپرد.همانطور که از ديويد لينچ انتظار ميرود، تويين پيکس تمي سورئال دارد. اتفاقات ماواريي در آن ميافتند و المانهاي اصلي آن را داستانهاي کارآگاهي تشکيل ميدهند. شخصيتها عجيب و غريب هستند و کارهايي ميکنند که گاهي طنز و حتي مسخره به نظر ميرسد. لينچ بارها علاقهاش را به سريالهاي آبکي تلويزيوني نشان داده است و با ساختن اتمسفري اينچنيني در تويين پيکس، محتواي سنگين و ملودرام آن را قابل تحملتر و حتي جذاب و طنز ميکند.
به چه ترتيبي تويين پيکس را ببينيم؟
اگر از دنياي پر رمز و راز داستانهاي کارآگاهي و ماورايي لذت ميبريد و دلتان ميخواهد که يکي از برترين سريالهاي تاريخ را ببينيد، به شما پيشنهاد ميکنم که حتما تويين پيکس را در ليست سريالهايي که بايد ببينيد، قرار بدهيد.
حال به اين سوال مهم ميرسيم که با وجود اين همه اثر مختلف در مورد تويين پيکس، نحوه دنبال کردن آن چگونه است؟ بهترين روش براي ديدن تويين پيکس، ديدن دو فصل ابتدايي و سپس سينمايي “آتش با من قدم بزن” است. پس از آن بهتر است که قسمتهاي حذف شده از سينمايي را که با نام “تکههاي گم شده” منتشر شده را تماشا کنيد. اگر به زبان انگليسي مسلط هستيد پيشنهاد ميکنم که کتاب تاريخ محرمانه تويين پيکس را اصلا دست کم نگيريد. چون به موضوعات متعددي در مورد دنياي تويين پيکس ميپردازد و در فصل سوم بارها به اتفاقاتي که تنها در کتاب ذکر شدهاند اشاره ميشود. سپس بايد فصل سوم تويين پيکس را ببينيد و اگر ميخواهيد به جمعبندي مناسبي از داستان فصل سوم برسيد، به مطالعه نقد سريال و کتاب پرونده نهايي را بپردازيد.
درباره این سایت